علف های هرز نامیدی
هر روز آغازی دوباره است
باید به باغچه زندگی بریم
علف های هرز نامیدی را وجین کنیم
تخم امید بکاریم
بی خیال هر چی از دست دادیم
زندگی با ما یا بی ما دوباره از سَر گرفته میشه
کلبه زندگی من
هر روز آغازی دوباره است
باید به باغچه زندگی بریم
علف های هرز نامیدی را وجین کنیم
تخم امید بکاریم
بی خیال هر چی از دست دادیم
زندگی با ما یا بی ما دوباره از سَر گرفته میشه
یه دختر مـــردادی که باشی،
بعضی اوقات مجبور میشی تو فضای بغضت بخندی …
دلت بگیره ولی دلگیری نکنی …
شاکی بشی ولی شکایت نکنی …
گریه بکنی اما نذاری اشکات پیدا بشن …
خیلی چیزا رو ببینی ولی ندیدش بگیری …
خیلی حرفا رو بشنوی ولی نشنیده بگیری …
خیلی ها دلتو بشکنن و تو فقط سکوت کنی …
یه دختر مردادی که بـــــــاشی،
بی آنکه بخواهی تمام حرکاتت خاص میشه ….
نگاهت، عاشقی و دوست داشتنت،
سکوت و کلامت ….
احساس و مهربانیت ….
صبوری و تحملت ….
حتی غرور و لجبازی هایت هم جذابیتی خاص دارد.
وقتی به یه دختر مردادی میگن نمی تونی بیشتر انگیزه پیدا می کنه.
فقط یه دختر مــــــردادی میتونه دست عشقش رو توی دست یکی دیگه ببینه و باز براش آرزوی خوش بختی کنه…… آره … چون دل شیــــر داره.. نمی توانی از دل یه مردادی بری دوباره برگردی!!!
تو فقط می تونی برای همیشه بمونی
یا برای همیشه بری!!!!! یه مـــردادی همیشــه لباش لبخنـد داره و میخنــده!
امــا …
یه غــم هم تو دلــش داره که هیچــکس ازش خــبر نداره!
که واســه خــود خـــودشه !
به هــیچ کسـم نمیــگه چـون میدونه که این غــمو ، فقـط و فـقط خــودش میتونه بفهمه…
یه دختر مردادی فقط باخودشه .. تو خودشه ..مغروره .. کسی نمیتونه غرورش و درک کنه
غمش .. تنهاییاش .. عشقش .. محبتش همه درون خودشه و مال خودش
اما همیشه شادیاش و با همه قسمت میکنه.
دوست ندارم از آن دسته زن هایی باشم که تنها دغدغه آنها
بالا و پایین رفتن قیمت طلاها است
یا پوشیدن لباس های تکراری در مهمانیهاست
ترمیم ناخن، صاف کردن مو، رنگ کردن مو و ...
دوست دارم یه گوشه ای بشینم و کتاب بخوانم
حرف های عاشقانه در وبلاگم بنویسم
با یه پیراهن گل گلی ساده دل خوش باشم
خیلیامون زیبایی درون رو فراموش کردیم
زمانه جاروی بزرگی تو دستش داره و آشغالا را جارو میزنه !
مگه یه دختر های ساده دلبری بلده ...
بلده نگاه عاشقانه داشته باشه ...
ولی بلده وفادار باشه
بسوزه و بسازه
بلده زن زندگی باشه
عاشق مردش باشه
گاهی بهتره آدم نسبت به خیلی چیزهایی که مانع پیشرفت میشن بی توجه باشه
راهشو با گامهایی استوار برای رسیده به رویاها ادامه بده
تنها چیزی که آدم را به هدف می رسونه اراده است.
آدمهایی که به زندگیمان آمدند
آدمهایی که از زندگیمان رفتند
از ما آدم دیگری ساختند
ابتدای آشنایی
آرام و متین و مثبت بودیم
انتهای آشنایی
تلخ و عبوس و زخمی شدیم...
این دستاورد احساسیست که عشق نام نهادیم
و با این شکل عشق را و معشوق را و رابطه را خطرناک و مطرود دانستیم...
حق با ما بود یا تقصیر ما انتخابهای غلط ما بود...؟
چه خوب بود اگر دستاورد این احساس تجربه بود
آن آدم دیگر شدن آن آدم بهتر شدن بود.
قهرمان گاهی زنیست که
پایِ همه یِ حرف هایِ پشت سرش ایستاده و
برایِ عشقش میجنگد،
گاهی مردیست که تنها و یک تنه با همه میجنگد
تا به معشوقه اش برسد، برایِ عشقتان بجنگید،
قبل از اینکه دیر بشود،
اگر ادعایِ دوست داشتن دارید
برای تصرفِ مساحتِ پیراهنش،
برایِ مرزِ حلقه یِ آغوشش بجنگید،
دفاع از حقتان برایِ عشق دفاعِ مقدس است.
از این جمله خیلی خوشم آمد ... ولی افسوس ... کی توی این جامعه به این جمله عمل می کند!!!
من از این دنیا فقط این را دریافتم که
آن کسی كه بیشتر میگفت: "نمی دانم"، بیشتر می دانست!
کسی كه "قویتر" بود، كمتر زور میگفت!
کسی كه راحت تر میگفت "اشتباه كردم"، اعتماد به نفسش بالاتر بود!
کسی که صدایش آرامتر بود، حرفایش با نفوذتر بود...
کسی كه خودش را واقعا دوست داشت، بقیه را واقعی تر دوست میداشت...
و کسی كه بیشتر "طنز" میگفت، به زندگی "جدی تر" نگاه می كرد!
سلام
جمعه که میشه نمیدونم چرا دلم میگیره
دل من چی میخواد نمیدونم
از هر کی که می پرسم همینو میگه
همه دوستام ساناز که خیلی بهش نزدیک گرفته تا مهسا ، فاطمه و ... همه و همه میگن جمعه دلگیر
جالبش اینجاست که همه منتظرن تا جمعه بشه!!
جمعه یه بیرون رفتن دسته جمعی میخواد
حالا با خانواده یا دوستان فرقی نداره
بریم تو جنگل یا کنار رودخونه
یا کنار دریا!
نمیدونم بعضی اوقات روزگار چرا اینقدر سخت می گیره
دلم میخواد گاهی با چادر برم بیرون و گاهی هم با مانتو و شال
من چه تقصیری دارم که زنان حزب اللهی چادری هستند
دست خودم که نیست تنوعه دیگه
دوست دارم گاهی تیپ بزنم نه اونجوری
این طبیعت دختراست
زن از ته دلش دوست داره که همه به او احترام بزارن, یه مرد خوب و قوی در کنارش داشته باشه که خودشو بچسبونه بهش
چه خوبه من دخترم؛ چون می تونم هر وقت که دلم خواست گریه کنم و هیچ کس هم به خودش حق نمی ده که بهم بگه مرد که گریه نمی کنه! هر وقت که دلم بگیره می تونم گریه کنم، یا نه هر وقت دستم بی هوا بخوره به یه جا حتی اگه زیاد دردم نگیره! یا هر وقت مامان و بابا بهم اخم کنند یا هر وقت یه پروانة مرده رو می بینم یا هر وقت هوا ابریه و نمی تونم تو آسمون خوشة پروین رو پیدا کنم! آره هر وقت که دلم بخواد می تونم گریه کنم و با گریه کردن به خودم نزدیک تر بشم!
چون یه دخترم، حتی اگه دورة نوجوانی رو طی کنم و بشم یه جوون سنگین و رنگین بازم می تونم مامانم رو محکم توی بغلم بگیرم و هی بوس کنم. می تونم دستام رو دور گردن بابام حلقه کنم، بوسش کنم یا حتی روی شونه هاش زارزار گریه کنم.
چون یه دخترم، کسی از من توقع نداره صبح زود از خواب نازم بزنم و برم نونوایی.
می تونم روزی چند بار برم جلو ایینه و موهامو شونه کنم و چقدر خوب که دیدن این صحنه ها برای هیچ کس عجیب و مسخره و بچه بازی به نظر نمی رسه!
من سراسر احساسم. به خاطر همین می تونم احساسات همه رو درک کنم. می تونم رد شدن خون رو از زیر پوست هر کسی که دوستش دارم حس کنم. می تونم رد شدن آب رو از توی ساقة گل حس کنم.
چقدر گریه کردن قشنگه، چقدر مامان رو محکم تو آغوش گرفتن لذت بخشه چقدر مادر شدن حیرت انگیزه.
آخیش، چه خوب شد من یه دخترم!
نمیدانم از کدام تنهایی هایم بگویم
من یک دخترم
خسته ام از این روزها و فصلها که سپری می شوند
دلم میخواهد خودم باشم
آزاد بگردم
یه دختر ازاد باشم
اما مگر در اینجا میشود اینطوری زندگی کرد
عکس های فانتزی 3
عکس های فانتزی زیبا